وقتی ابراهیم را به منجنیق بسته بودند تا درآتش بسیار بزرگی بسوزانند،

فرشتگان بسیار از سرنوشت ابراهیم ناراحت شدند ونزدیک بود فتنه ای برپا شود

.پروردگار فرمودند:هرکدامتان میخواهید میتوانید به ابراهیم کمک کنید-فرشته آب ،فرشته باران،فرشته باد و...

هر کدام نزد ابراهیم آمدند وگفتند ما بتو کمک میکنیم ولی ابراهیم قبول نکرد

وفرمود میخواهم تسلیم امرخدا باشم- وآتش برابراهیم گلستان شد...  والله ارحم الراحمین   

                               چندی بعد...

وقتی ابراهیم واسماعیل گوسفند قربانی (درعیدقربان)رادیدند ناراحت شدند

که چرا قربانی آنها راخداوند نپذیرفته است؛خداوند به ابراهیم فرمود به دلت مراجعه کن

 وببین حسین را دوست داری؟ابراهیم فرمود: شنیدن نام حسین دردلم جوششی انداخت

 او را آتشین دوست میدارم-فرمود:بجای اسماعیل  حسین را بعنوان قربانی میپذیرم-

خداوند نحوه شهادت حسین را در کربلا برای ابراهیم شرح داد وابراهیم بسیار گریست

 واو اول گریه کن حسین فاطمه بود...وغروب کربلا زینب صبور تکه های بدن حسین را بالا برد

 وفرمود:خدایا این کم را از مابپذیر.

به فدای لب تشنه ات وتن پاره پاره ات ای پسر فاطمه