از
گردان حنظله
چیزی میدانی ؟؟؟ اگر آری چقدر؟ در داخل یکی از کانال ها محاصره شدند و با تشنگی مفرط به شهادت رسیدند.
******************
در آن موقعیت عراقی ها از بچه ها می خواستند که تسلیم شوند، ولی در جواب با آخرین رمق صدای «الله اکبر» می شنیدند.
*****************
ساعت های آخر مقاومت بچه ها در کانال، بی سیم چی گردان حنظله حاج همت را خواست . حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت. صدای ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی خط شنیدیم که می گوید: فلانی رفت، فلانی هم رفت.
***************
باطری بیسیم دارد تمام می شود. عراقی ها عن قریب ما را خلاص می کنند؛ من هم خداحافظی می کنم. حاج همت که قادر به شکستن محاصره ی تیپ های تازه نفس دشمن نبود، همان طور که پهنای صورت اشک می ریخت، گفت : بی سیم را قطع نکن...حرف بزن.
هر چه دوست داری بگو اما تماس خودت را قطع نکن.
صدای بیسیم چی را شنیدم که می گفت:
سلام ما را به امام برسانید. از قول ما به امام بگویید همان طور که فرموده بود، حسین وار مقاومت کردیم، ماندیم و تا نفر آخر جنگیدیم
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان